چهارشنبه ۲۳ نوامبر ۲۲ , ۲۳:۰۷
حس میکنم کانال تلگرامم رو آدمهای زیادی میخونن که هیچ اهمیتی به دونستن حال من نمیدن.
توییتر هم اصلا کسی حوصله خوندن چشنالههای منو نداره چون مردم دارن لیترالی انقلاب میکنن.
حلاصه که برگشتم اینجا. فعلا.
ناراحتم.
و حوصله ندارم توضیح بدم چرا.
الکل هم آرومم نمیکنه.
میخوام بیدار نشم فردا.
واو. خیلی وقت بود به مرگ فکر نکرده بودم.
ولی کاش یکی بغلم میکرد و باهام حرف میزد.
بعدشم با هم میخوابیدیم.
پنجشنبه ۲۱ اکتبر ۲۱ , ۱۷:۵۴
تو شرایطی ام که مرتبط خواب دبیرستانو میبینم و crave ش میکنم از بس که زندگی اون موقع اسون تر بود. اون موقع فکر نمی کردم از این سخت تر هم ممکن باشه ولی ممکن بود و میترسم از الانم سخت تر هم ممکن بشه.
يكشنبه ۲۰ ژوئن ۲۱ , ۱۷:۲۸
منم گاهی دلم میخواد زیبا بنویسم ولی اخرش نوشته م مثل تف کردن میمونه.
دوشنبه ۲۴ می ۲۱ , ۲۰:۰۵
چقدر همه چی عجیبه.
جمعه ۲۱ می ۲۱ , ۱۹:۲۶
گرمه و بی حوصله م.
شنبه ۱۵ می ۲۱ , ۱۹:۰۰
سیتالوپرام هم شد یدونه جای نصفی. ببینیم چی میشه حالا.
شنبه ۱۵ می ۲۱ , ۰۳:۲۵
شاید برای زدن این حرف خیلی زود باشه، نمی دونم.
از وقتی که دارم دارو می خورم، حالم خیلی بهتر شده. برگشتم به یه حالتی که خیلی شبیه منِ قبل از منتال ایلنسه، از نظر مود و سطح انرژی. تمام روز خسته نیستم و انرژی دارم دور خونه بچرخم و حتی دلم برای ژیمناستیک تنگ شد. و شنا. و کلا تکون دادن بدنم. و اشپزی کردم. و مود مامان حالمو خراب نمی کنه. و احساس می کنم دارم زندگی میکنم، نه مثل وقتی که هایلاتِ روزم نشستن پیش پرنده ها و نفس کشیدن و زنده موندن بود.
و همه ی اینا خیلی لذت بخشه اما یه چیزی که عصبانیم میکنه خوندن حرف ادماییه که "خودت باید حال زندگیتو خوب کنی و زندگی بای دیفالت برای همه سخته". خب فاک آف. دیفالت تو مثل حال الانِ منه تازه. دیفالت و حداقل تو "زنده"س، درحالی که من واسه همینم به دارو نیاز دارم. منِ مریض رو سرزنش میکنین که تقصیر خودمه وقتی حتی یک درصدم در بدترین حالت به دیفالت من نمیرسین. خفه شین فقط. شما هیچی از درد نمیفهمین.
+این قرار بود و می تونست خیلی بلند تر بشه ولی حسش نبود کشش بدم.
شنبه ۱۵ می ۲۱ , ۰۳:۱۷
شاید بهتر باشه بیشتر بنویسم.
دوشنبه ۱۰ می ۲۱ , ۱۷:۳۲
چقدر با قرصا حالم بهتره.
پنجشنبه ۶ می ۲۱ , ۰۸:۴۹
جهت اینکه یادم نره مینویسمم.
بالاخره قرصامو گرفتم (با دعوا!)
و خوردمشون.