سه شنبه ۱۸ آگوست ۲۰ , ۰۲:۳۸
اینکه تایم لاین من یه جرقه کوچیک زندگی بین دوتا تاریکی بی نهایت قبل و بعدشه یه بحثه، اینکه دنیا قبل و بعد من هیچ فرقی نمیکنه هم یه بحث.
جفتش نشون میده چقدر پوچه همه چی و واتس د پوینت.
برای هیچ کاری دلیلی وجود نداره. مخصوصا برای "بهتر"شدن.
دوشنبه ۱۷ آگوست ۲۰ , ۰۴:۳۳
نمیتونم فقط "زنده بمونم".
برای زنده موندن نیاز به پول هست.
برای پول باید کار کنی.
وقتی مثل من مریضی، نمیتونی کار کنی.
پس نمیتونی زنده بمونی.
يكشنبه ۱۶ آگوست ۲۰ , ۲۳:۵۹
اونقدر پر از خشم و نفرتم که اشکم درمیاد و به خودم اسیب میزنم و اینطوری تخلیه ش میکنم.
يكشنبه ۱۶ آگوست ۲۰ , ۰۵:۰۳
لبه ی یه تپه ایستادم. یه شکاف باریک وسط تپه هست. اینورش زندگیه، اونورش مرگ. یه آهنگ ملایم (لینکشو میذارم) پخش میشه. بی حس و سبکم. بی حس خوب. بی حس سبک. سبک و خالی. هیج تعلق خاطری ندارم. هیج فکری توی سرم نیست. یه کفش تخت پامه و اونقدر سبکه که حسش نمیکنم. لباسم سفیده، دامنم تیره. شاید مشکی. به هرحال سبکن. وجود ندارن. موهامم رنگ طبیعیشونو دارن.
داشتم خیلی سبک بال از تپه بالا میومدم. همه جا سیاهه. فقط شکاف وسط تپه ی زیرپام یه جورایی سیاه تره. وقتی میرسم به شکاف، میایستم. در حد یک ثانیه مکث میکنم. بعد
میپرم اونور.
خیلی ساده پامو میذارم اونور شکاف.
و ادامه میدم. به سمت پایین تپه.
مردن به همین راحتیه.
فکر میکنم از پس پریدن از روی شکاف برمیام.
+ آهنگ
Air by Arelius
جمعه ۱۴ آگوست ۲۰ , ۰۴:۴۱
من خیلی از آدما میترسم.
جمعه ۱۴ آگوست ۲۰ , ۰۱:۰۴
چون همه از ادمایی خوششون میاد که حالشون خوبه و کلی فعالیت های باحال می کنن هر روز. چون که وقتی کلی فعالیت باحال می کردم ولی حالم خوب نبود و هر روز گریه می کردم هم همه ازم خسته شدن. چون فقط ادمای حال بدی دوست داشتنین کع دارن بهتر میشن و یا خیلی بهتر از منن با وجود بد بودن و یا با وجود حال بد کلی فعالیت میکنن. هیچکس، هیچکس، هیجکس از یه افسرده که کل روز رو لیترالی هیچ کاری نمیکنه جز اینکه برای دستشویی از تختش بیرون بیاد رو، دوست نداره.
چون من همون ادم خالی و خاکستریم کع هیجی نداره و برای هیچکس جالب و جذاب نیست.
شاید اینطوری بفهمی چرا انقدر برام بیگ دیل بود.
چون تو خالی نیستی و حتی نمیتونی تصور کنی خالی بودن یعنی چی (یعنی خب امیدوارم که نباشی. امیدوارم خوشحال باشی و پر از هرچی که دوست داری).
شایدم نفهمی.
چون توی این جندسال متوجه شدم هیچکس نمیفهمه. حرفای همه تکراریه. همه رو شنیدم،همه رو حفظم. هیچکس نمیفهمه.
جمعه ۱۴ آگوست ۲۰ , ۰۱:۰۰
پر از حسادت و نفرتم و زودرنج و مسلمه که هیچکس نمیخواد باهام دوست شه.
هیچکس باهام حرف نیمزنه و خب توی تنهاییم میمیرم.
جمعه ۱۴ آگوست ۲۰ , ۰۰:۵۷
اینجا مینویسم اما نه اونطوری که دلم میخواست.
چقدر میترسم از همه چی.
چهارشنبه ۱۲ آگوست ۲۰ , ۲۰:۵۱
واقعا چقدر به دردنخور و ناتوانم
چهارشنبه ۱۲ آگوست ۲۰ , ۱۰:۲۴
وقتی خودکشی میکنم که هیچکس نفهمه.