يكشنبه ۲۴ نوامبر ۱۹ , ۰۱:۰۷
دیگه وقتشه از اینجا برم.
با اینکه قرار بود هرچی به ذهنم میادو مثل کانال تلگرامم بنویسم. ولی بازم نمیشد. بازم یه سری چیزارو میبردم توی تلگرام درحال تلاش برای کانکتینگ مینوشتم.
هم من و هم بیان از دست من یه نفس راحتی میکشیم دیگه:))
غریبه هایی که از وبلاگ های بروز شده میان هم احتمالا دیگه به rolling eyes نمیرسن.
شنبه ۲۳ نوامبر ۱۹ , ۰۵:۱۲
آماده ی جیغ زدن و کندن موهام. یا فشار دادن گلوم. این دوتا تا الان جواب دادن.
شنبه ۲۳ نوامبر ۱۹ , ۰۰:۳۲
من واقعا تحمل درسامو ندارم
هرکدوم مثل یه حمله ی شخصیه
یعنی بدبختی خودم یه طرف، تحمل کلاس ها یه طرف دیگه
+یاد این افتادم که بهم گفت هیچ بدبختی ای ندارم :))
جمعه ۲۲ نوامبر ۱۹ , ۲۲:۳۳
هروقت تصمیم میگیرم کمک بخوام یکم بعدش به این میرسم که ارزششو ندارم.
و خب اگه خودم نرم سراغش پوینتی نداره و لیاقتم همینه که همینطوری بمونم. یعنی حتما از وضعم راضیم.
جمعه ۲۲ نوامبر ۱۹ , ۱۷:۵۳
آدمای حال به هم زن. آدمای حال به هم زن نفهم. همهی آدما حال به هم زنن.
من تلخ و عصبانیم. بهتره ازم دور بشید.
جمعه ۲۲ نوامبر ۱۹ , ۱۵:۵۶
گاد کاش میتونستم بخوابم فقط
چرا خوابم نمیبره
چیکار میتونم بکنم که کل روز بخوابم؟؟ باید چیکار کنم؟؟؟
جمعه ۲۲ نوامبر ۱۹ , ۱۰:۴۷
وقتی یه رازی رو با یکی به اشتراک میذاری، دیگه هرگز نمیتونی آرامش داشته باشی.
من اشتباه کردم که فکر کردم میتونم.
اشتباه کردم چون فکر میکردم اینطوری راحت تر میتونم زندگی کنم.
چون راز نیست.
ولی فهمیدم تا وقتی دنیا مجبورم میکنه راز باشه، یه راز میمونه و با گفتنش هیچوقت هیچچیز ساده تر نمیشه. فقط شکل رنجم از درد کشیدن نغییر میکنه به ترس و وحشت همیشگی که نکنه کسی بفهمه، مهم نیست کی،هرکسی، اما حالا که هم ترس و هم درد همزمان قراره باشه ترجیح میدم فقط یکیش باشه، اما دیگه دیره، من یه احمقم که خودشو به کشتن میده. نه مدل خودکشی. خودشو لیترالی به کشتن میده.
جمعه ۲۲ نوامبر ۱۹ , ۱۰:۳۷
محدودیت مطالب بیان ینی از یه تایمی به بعد خفه شو:)))
گاد ای هوپ تا ماه رمضون بعدی بمیرم چون اصلا تحمل مزهی غذاهارو ندارم.
جمعه ۲۲ نوامبر ۱۹ , ۰۳:۰۸
ممکنه مثل پیرزنا به نظر بیام ولی گدر سالها در نظرم محو شده.
وقتی نوشته بود "۱۹سالگیت قشنگ" یه لحظه از خودم پرسیدم مگه من نوزده سالمه؟ مگه نوزده سالم شده؟ این مال چندسال پیشه؟ من یادم نمیاد بیست ساله شده باشم؟؟
جمعه ۲۲ نوامبر ۱۹ , ۰۲:۲۶
puke my fucking guts out on the floor...
میخوام مثل هالزی جیغ بزنم. جیغ بزنم و دستامو تکون بدم. همزمان دلم میخواد مچاله شم و گلوم رو بگیرم و فشار بدم.