コウノトリ

124

۰ ۰
چقدر با قرصا حالم بهتره.

123

۰ ۱
جهت اینکه یادم نره مینویسمم.
بالاخره قرصامو گرفتم (با دعوا!)
و خوردمشون.

122

۰ ۰
آنتی سایکوتیک گرفتم💃

بعد از این همه سال، تازه می‌فهمم یه سری حرفایی که داییم می‌زنه مشخصا سایکوزن. از وقتی فهمیدم وقتی پیش روانپزشک رفته بوده بهش تشخیص اسکیزوفرنی دادن (کنار یه لیست طولانی از انواع اختلالات که مرتبط با بحث نیستن) همه چی میک سنس میکنه. باز خداروشکر این سایکوز هاش دیستربینگ نیستن. حداقل اونایی که تعریف کرده نبودن. امیدوارم بقیشم نباشه. به نظر من تو کل خانواده سالم ترینه:))
انتی سایکوتیکی که داده عوارضش خیلی عجیب غریبه. قصد ندارم بگیرمش. وقتی دفعه بعد دیدمش میخوام بهش بگم ترجیح میدم خودم با دستای خودم به بدنم آسیب بزنم تا اینکه از ساید افکت های یه دارو دچار دیستونیای دائمی بشم:))

121

۰ ۰

یادم نمیاد ادرس اینجارو به کیا داده بودم. سو یادم نمیاد چیارو باید سانسور کنم :)) ولی وات اور.

شنبه وقت روانپزشک دارم. خودم داوطلبانه گرفتم. نه چندان داوطلبانه، چون نمیتونستم به تراپیستم بیشتر از این نه بگم و عقب بندازمش.
فکر نمیکنم هیچوقت بتونم مثل یه ادم نرمال زندگی کنم.
دنیا خیلی به من بد کرد. خداروشکر کسی اینجارو نمیخونه که بیاد گُه خوری کنه "خیلیا ویضعیشین ایز تی بیدتیری" (لبتونو با دندون گاز بگیرید و با حرص اینو بخونید:)) ) یه وقتایی میشینم به همه ی چیزا و کسایی که این بلا رو سرم اوردن فحش میدم ولی اکثر مواقع واقعا برام مهم نیست. ینی فقط میخوام تموم شه. فقط میخوام یه سفید پوست پولدار امریکایی باشم که هیچی از هوموفوبیا و ترنسفوبیا و خاورمیانه و نژاد پرستی نمیدونه و داره کل زندگیشو تو پارتی میگذرونه. همچین چیزی ارزومه. برامم مهم نیست عوضی باشم. من فقط میخوام زنده بمونم. میخوام زندگی کنم. و فقط میخوام دائما بابت بلایی که بقیه سرم اوردن مقصر شناخته نشم. همه میگن زور بزن تلاش کن انگار با اراده میل به کشتن خودت کمک میشه.
انی وی. وقت روانپزشک گرفتم. و حدس میزنم بهم ضد افسردگی بده. یه بار باید این مسئله رو با خانوادم درمیون بذارم دیگه. احتمالا چندسالی درگیر اینم. مگر اینکه خودمو بکشم واقعا.

120 در خود مانده

۱ ۰
دلم میخواست اینو یه جایی بنویسم که بقیه هم بخونن، اما توی کانالم قرار شده چیز های ناراحت کننده رو ننویسم.
شایدم این خیلی ناراحت کننده نباشه... نمیدونم. به هرحال.
درخودمانده رو به افراد دارای اوتیسم میگن یا میگفتن. فکر کنم این اصطلاح دیگه درست نیست ولی قدیما و هنوز توی یه سری کتابا به افراد اوتیستیک میگن درخودمانده و به اوتیسم میگن درخودماندگی.
من فکر نمی کنم اوتیسم داشه باشم، اما دقیق ترین کلمه ای که توصیفم میکنه درخودمانده ست. من درخود مانده بودم و حتی متوجهش نبودم. الان، حداقل دارم میبینمش. تراپیستم بهم گفت که انگار یه کاور روی خودم کشیده بودم و فقط کافیه که اون کاور رو کنار بزنم و از زیرش بیرون بیام. (بی ربط: گاهی با خودم فکر میکنم کاش واقعا همونقدر که بهم دوبار گفت ازم خوشش بیاد و منتظر جلساتمون باشه. جملاتش رو یادم رفته اما یادمه که لبخند بزرگی روی لبام نشوند.)
از دوشنبه دارم به تصور خودم که زیر یه کاور پلاستیکی گیر کردم فکر میکنم. یه پلاستیک شفاف که دوده سیاهش کرده و زیرش معلوم نیست. حاشیه دوزی زرد داره و یه دستی از لبه ش زده بیرون و داره سعی میکنه زیپش رو باز کنه. این تصویریه که سر جلسه تراپی توی ذهنم اومد وقتی بهم گفت کافیه که بیام بیرون و خودم باشم. (بازم بی ربط: گفتم ادمی که زیر این کاوره باحال نیست و گفت تا وقتی که بقیه نبیننش و بهت فیدبک ندن هیچوقت نمیتونی بدونی ادم اون زیر باحاله یا نه.)
من معمولا خیلی از خودم متنفرم و الانم که دارم اینو مینویسم یه جورایی عذاب وجدان دارم که همچین تصور قشنگی از خودم توی ذهنمه :)) اما الان که داشتم به اون تصویر دوباره فکر میکردم، یه پروانه که توی پیله ش گیر افتاده بود توی ذهنم تداعی شد. هیچکس نمیدونه این پروانه وقتی میاد بیرون بال های زیبا و رنگارنگی داره یا بال های کوچک و بدرنگ. به هرحال، این پروانه توی پیله ش گیر افتاده بود و داشت میمرد. یه دستی بهش کمک کرد که سوراخی که برای بیرون اومدن از پیله باز کرده بود بزرگتر بشه و بتونه بیاد بیرون. الان این پروانه هنوز کامل از پیله خارج نشده. هنوز حالش بده و داره میمیره اما الان حداقل نور روز رو میبینه. شاید این پروانه بتونه از پیله خارج بشه و به بال های چروکیده ش اجازه ی استراحت بده تا زمانی که بتونه بازشون کنه و پرواز کنه.
شاید بتونم از پیله زنده بیرون بیام.

119

۰ ۰
یکی هست که به خاطر حرف ترنسفوبیکش انفالوش کردم و دیگه هیچ جا نمیخونمش بعد فک کنم نفهمیده قضیه رو و الان پیام داده:)) چندماه پیشم یه دور پیام داده بود. نمیدونم چطوری مودب باشم با همچین ادمی:))

118

۰ ۰
دارم به لحظات سختی نزدیک میشم و واکنشم بهش انکاره.

117

۰ ۰
خدایا دیگه واقعا نمیکشم.

116

۰ ۰
وای خدا خسته شدم. نمیتونم. نمیتونم. نمیخوام. نمیتونم.

115

۰ ۰
وای خیلی خنده داره ولی الان حداقل می‌دونم که دیگه چی فراریم میده از ادما
درباره من
trigger warning: self harm, suicide
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پیوند ها
پیوند های روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان