پنجشنبه ۲۱ نوامبر ۱۹ , ۰۱:۰۵
عجیب نیست که در عین حس برهنگی ای که حس حرف زدن اینجا داره، حس تنهایی هم از بین نرفته؟
انگار بین یه عالمه غریبه برهنه باشی. اونا میبیننت. خودت خواستی برهنه بشی. اما واقعا همونی بود که میخواستی؟
کم کم داره یادم میاد.
حس وبلاگ نوشتنو.
حس حرف زدن برای غریبه ها. برای غریبه هایی که اهمیت نمیدن که همین لحظه یه چاقو فرو کنی توی سینهت.
اما میبینن. چون خودت بهشون اجازه دادی ببینن. خودت برهنه شدی.
انگار بین یه عالمه غریبه برهنه باشی. اونا میبیننت. خودت خواستی برهنه بشی. اما واقعا همونی بود که میخواستی؟
کم کم داره یادم میاد.
حس وبلاگ نوشتنو.
حس حرف زدن برای غریبه ها. برای غریبه هایی که اهمیت نمیدن که همین لحظه یه چاقو فرو کنی توی سینهت.
اما میبینن. چون خودت بهشون اجازه دادی ببینن. خودت برهنه شدی.